شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
هِیَ نَهجی قَولی فِعلی فاطِمَةُ الزَّهراء
#فاطمیه
فرم در حال بارگذاری ...
هِیَ نَهجی قَولی فِعلی فاطِمَةُ الزَّهراء
#فاطمیه
فرم در حال بارگذاری ...
با شتابزدگی کسی به جایی نمیرسد
علامه حسن زاده آملی طاب ثراه:
طلبه باید مطول بخواند، کشاف ببیند، تفسیر مجمع البیان بخواند، یکی از توفیقاتی که داشتیم این بود که نزد مرحوم علامه شعرانی رحمه الله ، کتاب شرح شاطبی خواندیم . این کتاب هزار و خرده ای بیت شعر است در تجوید استدلالی قرآن. استاد شعرانی می فرمود، این کتاب در زمان ما درسی بود.
مجمع البیان را نزد ایشان از اول تا آخر خواندیم. مجمع یک کتاب سنگین علمی و اساسی است.
طلبه چگونه ملا بشود؟ ما با اینکه این کتابها را خواندیم و مباحثه کردیم و گفتیم این دو کلمه را بلدیم ! اگر اینها خوانده نشود، طلبه به کجا می خواهد برسد؟!
❌ این شتابزدگی ما درست نیست و حیف است. با شتابزدگی کسی به جائی نمی رسد.
فرم در حال بارگذاری ...
رازهای نماز
عارفانه
زیرسایه مادر
#هایکوکتاب

فرم در حال بارگذاری ...
افسانهای برای تأمل
پیمان گرگ و گوسفند
روزی گرگها برای گوسفندان نامه نوشتند که «بیایید با هم صلح و سازش کنیم». در این میان، بزرگترین دشمن و مانع، سگهای گله بودند. گرگها یادآور شدند شرط سازش با ما این است که سگها را از گله برانید و بدون چوپان باشید. آنها یادآور شدند زمانی که گرگ و گوسفند صلح کنند دیگر چه نیازی به سگ و چوپان؟!
گوسفندان بدون مشورت با چوپان و سگ گله و فقط در گفتوگو با همدیگر بهترین دوستان و محافظانشان را از خود راندند. با گرگها صلح کردند و قرارداد آشتی نوشتند!
از آن روز به بعد گرگها هیچ سختی و مشکلی برای شکار گوسفندان نداشتند؛ نه سگی بود که آنها را براند و نه چوپانی که تعدادشان را بشمارد. برای گرگها فرقی نمیکرد کدام گوسفند شیرده است، کدام تازه زاییده است، کدام برای پروار است! همه گوسفندان مجبور بودند به جوخه مرگ گرگها سلام بدهند!
▪️هیچوقت محافظان خود را از خود نرانید. این حیله و مکر دشمن و رقیب است که دوستانتان را دشمن و شما را نسبت به خادمانتان بدبین کند.

فرم در حال بارگذاری ...
یادت همچون بهاریست که به آغوش میکشد ما را.
یاد شما
ابر را بارانزا،
طبیعت را با طراوت،
نومیدی را به امید بدل میکند.
و چه زیبا خستگیهایمان را میتکاند.
یادت چنین پر برکت است،
آمدنت با جهان چه میکند؟
آقای دلتنگیها…
دل شهر بی تو گرفته است.
آسمان انگار قهرش گرفته.
و زمین جان از عابران گرفته.
و گمراهی لبخند از چهره گرفته.
و چقدر دلها خاک گرفته است.
و چشمها را پرده بیحیایی گرفته.
اینجا همه خستهاند.
ای باران پس از خشکسالی،
ای رحمت بیکران خدا،
ما همه چشم در انتظاریم. 🥺
#دلنوشته
#به_قلم_خودم
#تولیدی
#سلامعلیآلیاسین

فرم در حال بارگذاری ...