داستان
▫️طفلی از باغی گردو میدزدید. پسر صاحبِ باغ با چند دوست خود در کنار باغ کمین کردند تا دزد گردو را بیابند. روزی وقتی طفل گردوها را دزدید و قصد داشت از باغ خارج شود، لشکرِ کمینکردهها به دنبال طفل افتادند. طفل گردوها را در راه رها کرده و از ترس جان خود… بیشتر »
